شهریار عدل باستان‌شناس، تاریخ‌نگار، سندپژوه، و مورخ معاصر هنر و معماری ایران. در ۱۴ بهمن ۱۳۲۲ در منزل پدری‌اش در خیابان حقوقی تهران به دنیا آمد. پدرش احمدحسین عدل، پسر میرزا مسعود عدل‌الملک و نوۀ سیدحسن عدل‌‌الملک تبریزی، بود. او از پایه‌گذاران کشاورزی جدید در ایران، مؤسس مدرسۀ فلاحت کرج (دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تهران در کرج)، و از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ش با وقفه‌هایی وزیر کشاورزی ایران بود.

احمدحسین عدل با دخترعمه‌اش هما ضیاءالملوک والی، دختر سردار همایون قاسم‌خان والی، نخستین شهردار تبریز، و نوۀ علی‌خان والی، عکاس و حاکم مراغه و اردبیل و از خاندان معیرالممالک با اصالتی بسطامی، ازدواج کرد و از این بانو صاحب شش پسر شد که شهریار عدل کوچک‌ترین آنها بود.

شهریار عدل از کودکی به تقلید از پدربزرگش، میرزا مسعود عدل‌الملک، اشیائی چون تمبر و پوستر و جعبه‌کبریت و کارت‌پستال را گردآوری می‌کرد. در دوازده‌سالگی در یکی از مأموریت‌های پدرش به خوزستان همراه او شد و در قلعۀ شوش رومن گیرشمن[۱] (۱۸۹۵-۱۹۷۹)، باستان‌شناس شهیر اوکراینی ـ فرانسوی، را دید.

بعدها با ماکسیم سیرو[۲] (۱۹۰۷-۱۹۷۵)، معمار و باستان‌شناس فرانسوی و از کاوشگران سرشناس آثار تاریخی ایران، دیدار و گفت‌وگو کرد. دیدن این شخصیت‌ها احتمالاً در شکل‌گیری علایق او به کاوش در میراث کهن ایران تأثیر داشت.

تحصیلات شهریار ادیب

شهریار عدل تحصیلات مقدماتی را تا سال سوم دبیرستان (نهم سابق) در دبیرستان ادیب در محلۀ لاله‌زار تهران گذراند و در پاییز ۱۳۳۸ش/۱۹۵۹ مطابق سنتی خانوادگی برای ادامۀ تحصیل به پاریس رفت.

در پاریس مقدمات معماری را در مدرسۀ معماری بوزار[۳] آموخت و در آنجا با شیوه‌های معماری قدیم آشنا شد، اما پس از دو سال تحصیل در این رشته را رها کرد.

همزمان، در مدرسۀ موزۀ لوور[۴] دورۀ دیپلم تاریخ عمومی هنر، باستان‌شناسی شرقی، و تاریخ هنر دورۀ اسلامی را نزد استادانی چون آندره پارو[۵] (۱۹۸۰-۱۹۰۱)، پیر آمیه (۱۹۲۲-۲۰۲۱)، و ژان‌پل رو[۶] (۲۰۰۹-۱۹۲۵) گذراند که اولی باستان‌شناس و دیگران مورخ هنر بودند.

در کنار این دو رشته، از مدرسۀ عالی علوم تاریخی[۷] سوربن در رشتۀ تاریخ دیپلم (معادل لیسانس) گرفت و در همین مدرسه رشتۀ تاریخ دورۀ اسلامی را برای دورۀ دکتری برگزید. در این دوره او محضر شرق‌شناسان سرشناسی چون کلود کائن[۸] (۱۹۰۹-۱۹۹۱) و لویی بازن[۹] (۱۹۲۰-۲۰۱۱) را درک کرد.

شهریار عدل بیشترین تأثیر را از ژان اوبن[۱۰] (۱۹۲۷-۱۹۹۸) پذیرفت که هم پایان‌نامۀ دورۀ دیپلم خود را دربارۀ تاریخ دامغان «از مرگ تیمور تا ظهور شاه‌عباس کبیر» و هم رسالۀ دکترایش را، با تصحیح نسخۀ خطی فتوحات همایون تألیف نظام‌الدین علی شیرازی معروف به سیاقی‌نظام، دربارۀ جنگ‌های شاه‌عباس با ازبکان در خراسان و بازپس‌گیری شهر هرات در سال ۱۰۰۷، زیر نظر او نوشت.

از ۱۹۷۰/۱۳۴۹ش عدل در مؤسسۀ ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی[۱۱] پاریس تدریس تاریخ ایران در دورۀ اسلامی را به جای استادش ژان اوبن به عهده گرفت. همچنین از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ در طرح نقشه‌برداری[۱۲] از کشورهای حاشیۀ اقیانوس هند در دورۀ استعمار پرتغال همکاری نزدیکی با مدرسۀ مطالعات عالی پاریس داشت که او را در این کار ورزیده کرد.

پیوستگی خاندان مادری‌ شهریار عدل با منطقۀ قومس (استان سمنان کنونی) وی را به باستان‌شناسی و پژوهش در تاریخ این منطقه علاقه‌مند کرد. تا نیمۀ دهۀ ۱۳۵۰ش او چند مقالۀ فرانسوی دیگر نیز دربارۀ جغرافیای تاریخی دامغان، آثار بازمانده از سدۀ پنجم در این شهر (با همکاری اسدالله سورن ملیکیان شیروانی[۱۳])، آرامگاه شاهرخ تیموری در دامغان، نبرد مهماندوست، و منار مسجد جامع سمنان به نشر سپرد.

در همین سال‌ها، او با هماهنگی مرکز تحقیقات باستان‌شناسی ایران کاوش‌های میدانی را در دامغان و بسطام آغاز کرد. از سفالینه‌های کاشان در قرن هشتم نیز غافل نبود. همچنین تحقیق در آثار تاریخی ری را با ارائۀ مقاله‌هایی دربارۀ برج و بناهای آرامگاهی این منطقه در سده‌های چهارم تا ششم در همایش‌های باستان‌شناسی آکسفورد (۱۹۷۲) و مونیخ (۱۹۷۶) پی گرفت.

در پاییز ۱۳۵۲ش/۱۹۷۲ او در کنگرۀ خاورشناسی پاریس حضور یافت و نتایج این رویداد را در نشریۀ راهنمای کتاب گزارش داد. پس از مرگ ماکسیم سیرو در بهمن ۱۳۵۳/ژانویۀ ۱۹۷۵، عدل دربارۀ زندگی و تألیفات او مطلبی نوشت.

پس از آن، از طرف مرکز باستان‌شناسی ایران به همراه یحیی کوثری برای گردآوری اسناد و گزارش‌های باستان‌شناسان امریکایی دربارۀ کاوش‌های ری و همچنین صورت‌برداری از اشیاء ایرانی، به شهرهای شیکاگو و فیلادلفیا در امریکا سفر کرد، اما در یک تصادف رانندگی در فیلادلفیا پای راستش آسیب دید و آثار آن کم‌وبیش تا پایان عمر در پایش باقی ماند.

کاوش های شهریار عدل در باستان شناسی

در ۱۳۵۴ش عدل با نگارش مقاله‌ای دربارۀ ترکیب‌بندی در نگارگری ایرانی، با استناد به ابیاتی از عبدی‌بیگ شیرازی در آیین اسکندری (تألیف ۹۵۰)، اصطلاح «نظریۀ دو قلم» را دربارۀ هم‌شأنی و همراهی خوشنویسی و نگارگری ایرانی مطرح کرد که بعدها در پژوهش‌های دیگران بازتاب یافت.

همچنین در جست‌وجوی تصاویر قدیم مقبرۀ بایزید بسطامی به آلبوم‌خانۀ کاخ گلستان راه یافت که بعدها زمینه‌ساز پژوهش‌های او دربارۀ تاریخ عکس و فیلم در ایران شد.

شهریار عدل و فیلیپ مونبلو مدیر وقت موزۀ متروپولیتن. پاسارگارد، 1378.
شهریار عدل و فیلیپ مونبلو مدیر وقت موزۀ متروپولیتن. پاسارگارد، ۱۳۷۸.

در ۱۳۵۵/۱۹۷۶ با معرفی کائن، بازن، و اوبن، شهریار عدل عضو و همکار رسمی مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه[۱۴] شد و این همکاری تا پایان زندگی‌اش ادامه یافت.

در جریان سفرهای هرساله‌اش به ایران برای سرکشی به آثار تاریخی، عدل با هم‌فکری فیروز باقرزاده، رئیس وقت مرکز باستان‌شناسی ایران، به تهیۀ پرونده برای ثبت برخی محوطه‌های تاریخی ایران در فهرست میراث جهانی مشغول شد، اما با وقوع انقلاب اسلامی این کار ناتمام ماند.

در ۱۳۵۸ش با توافق دولت موقّت ایران قرار شد پروندۀ سه محوطۀ تاریخی زیگورات چغازنبیل، تخت‌جمشید، و میدان نقش جهان اصفهان را به همراه فیروز باقرزاده و باقر آیت‌الله‌زادۀ شیرازی برای ثبت در فهرست میراث جهانی به مصر ببرند، اما امکان سفر آن دو شخص فراهم نشد و در نهایت شهریار عدل با حمایت دولت موقت اما با هزینۀ شخصی راهی قاهره شد و این سه محوطۀ تاریخی را جزو اولین ده اثر ثبت‌شده به ثبت جهانی رساند.

پس از آن، به پیشنهاد پرویز ورجاوند و به‌واسطۀ صادق قطب‌زاده ضرورت ممانعت قانونی از حفاری‌های نامجاز را با امام‌خمینی در میان گذاشت که با حمایت ایشان این حفاری‌ها قانوناً ممنوع شدند. در همین زمان، به گردآوری پوسترهای سیاسی ـ مذهبی علاقه نشان داد، زیرا تغییر ناگهانی شکل و محتوای آنها را سندی برای تحول عظیم اجتماعی ـ فرهنگی ایران در سال‌های پیش و پس از انقلاب قلمداد می‌کرد.

در ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱ عدل با انتشار مقالۀ «درک مسلمانان امروزی از گذشتۀ خود: نکاتی دربارۀ جهان ایرانی» در مجموعه مقالات چهارمین همایش ترویج مطالعات اسلامی پاریس، علاقه‌اش را به پژوهش در گسترۀ فرهنگی ایران، فراتر از مرزهای جغرافیایی امروزی، نشان داد.

یک سال بعد، در مقدمۀ مجموعه مقالات هنر و جامعه در جهان ایرانی[۱۵] (پاریس: انجمن ایران‌شناسی فرانسه[۱۶]، ۱۹۸۲/۱۳۶۱ش) که خود گرد آورده بود، بار دیگر بر ضرورت توجه به فرهنگ و هنر ایران بزرگ در پهنۀ تاریخی آن تأکید کرد.

او در این مجموعه علاوه بر گردآوری مقالات پژوهشگران سرشناسی چون بزل ویلیام رابینسون[۱۷]، ماریانا شریو سیمپسون[۱۸]، شیلا بلر[۱۹]، رابرت هیلن‌برند[۲۰]، و ائوجنیو گالدیِری،[۲۱] خود نیز مقالۀ «یک‌جفت کاشی دوآتشه یادبود از کاشان مورخ سال ۷۱۱ هـ ق» را نوشت.

شهریار عدل که خود را از نوادگان بایزید بسطامی می‌دانست، در آغاز دهۀ ۱۳۶۰ش کاوش در مجموعۀ آرامگاهی این عارف نامدار سدۀ سوم را از سر گرفت. به باور او، مجموعۀ آرامگاهی بسطام با پیشینه‌ای ۱۲۰۰ساله «آیینۀ تمام‌نمای معماری ایران» بود و حفاظت از آن بسیار ضرورت داشت.

شهریار عدل بقایای معماری اولیۀ بنا را در مسجد بایزید کشف کرد و کتیبه‌ای از دورۀ ایلخانی را از زیر پوشش گچی دورۀ قاجار بیرون آورد. همچنین از روی کتیبۀ برج‌ آرامگاهی کاشانه، در مجاورت مجموعۀ بایزید، تاریخ احداث این برج را اوایل سدۀ هشتم تعیین کرد. عدل که کاوش در این مجموعه بنا را به روش فتوگرام‌متری[۲۲] (تعیین ابعاد بنا از روی تصاویر) پیش می‌برد، در جست‌وجوی تصاویر قدیم آنجا در آلبوم‌خانۀ کاخ گلستان، تصادفاً جعبه‌ای را یافت حاوی چند حلقه از کهن‌ترین فیلم‌های ایران بازمانده از دورۀ مظفرالدین‌شاه (حکـ ۱۳۱۳-۱۳۲۴) تا آغاز دورۀ پهلوی که در ایران، بلژیک، فرانسه، انگلستان، و امریکا فیلم‌برداری شده‌اند.

به‌سبب آسیب‌پذیر بودن این حلقه‌ها، عدل در ۱۳۶۲ش آنها را برای کپی‌برداری به اکبر عالِمی (۱۳۲۴-۱۳۹۹ش) سپرد که در آن زمان مسئول لابراتوارهای صدا و سیمای ایران بود. در همان زمان اصل فیلم‌ها را برای حفاظت به مرکز ملی سینماتوگرافی فرانسه فرستاد. از مجموع این تلاش‌ها ۵۵ دقیقه فیلم از زندگی مظفرالدین‌شاه در فاصلۀ سال‌های ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۳ به دست آمد.

موضوع فیلم بازمانده از اوایل دورۀ پهلوی هم افتتاح غرفۀ ایران به‌دست سیدحسن تقی‌زاده در نمایشگاه ۱۹۲۶/۱۳۰۵ش فیلادلفیا به مناسبت یکصدوپنجاهمین سالگرد اعلام استقلال امریکا[۲۳] است. در ۱۹۸۳/۱۳۶۲ش عدل با همکاری یحیی ذکاء مقاله‌ای دربارۀ اسناد عکاسی و نخستین عکاسان شیوۀ داگرئوتیپ[۲۴] در ایران به فرانسوی منتشر کرد.

در میانۀ دهۀ ۱۳۶۰ش شهریار عدل برای کاوش در آثار تاریخی شهر زوزن به خراسان رفت. در ۱۳۶۷ش با برپا کردن کارگاه مرمت و برداشت «فتوگرام‌متریک شمارگانی سه‌بُعدی» مسجد ـ مدرسۀ بازمانده از سدۀ هفتم این شهر را، که در میانۀ جنگ‌ ایران و عراق و جنگ شوروی و افغانستان در آستانۀ ویرانی بود، مطالعه و حفاظت کرد.

او دست‌کم تا یک دهۀ بعد رسیدگی به میراث تاریخی زوزن را ادامه داد و در معرفی آنجا چند مقاله به فارسی و فرانسوی نوشت. در فروردین ۱۳۶۸/مارس ۱۹۸۹ عدل به دعوت الگ گرابار در دانشگاه‌های هاروارد و کالیفرنیا درس‌گفتارهایی دربارۀ تاریخ هنر و معماری و باستان‌شناسی ایران ایراد کرد.

آثار علمی و فرهنگی

در ۱۹۹۲/۱۳۷۱ش او با همکاری برنارد اورکاد[۲۵] مجموعه‌مقالات تهران پایتخت دویست‌ساله[۲۶] را با حمایت انجمن ایران‌شناسی فرانسه منتشر کرد که ترجمۀ فارسی آن در ۱۳۷۵ش منتشر شد.

عدل در نخستین مقالۀ این مجموعه پیشینۀ شهر تهران را از پیدایش تا دورۀ صفوی بررسی و در پیوست این مقاله کهن‌ترین توصیف تهران را از کتاب معجم‌البلدان یاقوت حموی (متوفی ۶۲۶) نقل کرد. در ۱۹۹۳/۱۳۷۲ش در مقاله‌ای فرانسوی، عدل با استفاده از منابع کهن و آثار موجود، به معرفی و تحلیل جایگاه هنرمندان معروف به دوست‌محمد در سدۀ دهم پرداخت.

شهریار عدل در محوطۀ مسجد ملک زوزن. خراسان، اردیبهشت 1372.
شهریار عدل در محوطۀ مسجد ملک زوزن. خراسان، اردیبهشت ۱۳۷۲.

شهریار عدل که از آغاز تأسیس سازمان میراث فرهنگی ایران در ۱۳۶۴ش، نقش مهمی در بازگرداندن آثار هنری به تاراج رفتۀ ایران داشت، در ۱۳۷۳ش در جریان معاوضۀ تابلویی از گنجینۀ موزۀ هنرهای معاصر تهران، با عنوان زن شمارۀ ۳ اثر ویلم دکونینگ[۲۷] (۱۹۰۴-۱۹۹۷)، نقاش هلندی ـ امریکایی، با ۱۱۸ نگاره از شاهنامۀ شاه‌طهماسبی که در اختیار وارثان مالک پیشینش آرتر هوتن[۲۸] بود، از جمله کارشناسانی بود که به درخواست حسن حبیبی، معاون اول رئیس‌جمهور وقت ایران، در پاریس اصالت این نگاره‌ها را با همکاری علی‌اکبر تجویدی، نگارگر ایرانی، تأیید کرد.

در حدود همین زمان، او برای فهرست‌نویسی نقاشی‌های قاجاری موزۀ هنر شالوا امیراناشویلی[۲۹] تفلیس، که بر اثر جنگ داخلی گرجستان در معرض تخریب بودند، به آنجا رفت.

در نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۷۰ش، عدل علاوه بر انتشار مقالاتی در تکمیل پژوهش‌های پیشینش دربارۀ سرآغاز عکاسی به شیوۀ داگرئوتیپ در ایران، برداشت‌های فتوگرام‌متری از زوزن و بسطام، و سرآغاز نگارگری و خوشنویسی در هند گورکانی، جست‌وجو در آلبوم‌خانۀ کاخ گلستان را ادامه داد که به کشف فیلم‌ها و اسناد دیگری از دورۀ قاجار و نگارش مقالۀ مفصل «آشنایی با سینما و نخستین گام‌ها در فیلمبرداری و فیلم‌سازی در ایران» انجامید.

در مقاله مذکور، شهریار عدل بر اساس سندی که خود در کاخ گلستان یافته بود، نشان داد که نخستین دستگاه‌های سینماتوگراف در شوال ۱۳۱۷/فوریۀ ۱۹۰۰ به سفارش مظفرالدین‌شاه به ایران رسیده است. در ۱۳۷۹ش، عدل با نگارش مقالۀ «خورهه طلیعۀ کاوش علمی در ایران»، با استناد به تصاویری از آلبوم‌خانۀ کاخ گلستان و انبوهی از منابع و اسناد قاجاری، نشان داد که برخلاف بسیاری از باستان‌شناسان فرانسوی و انگلیسی که در پی گنج‌یابی بودند، ایرانیان دورۀ ناصرالدین‌شاه، ازجمله خود او، باستان‌شناسی را راهی برای آگاهی از گذشته می‌دیدند. ‌

در پایان دهۀ ۱۳۷۰ش عدل بار دیگر درگیر تدوین پرونده‌های ثبت آثار ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو شد که از ۱۳۵۸ش تا آن زمان متوقف مانده بود. او طرحی هم برای ثبت دو پیکرۀ بودا در بامیان افغانستان داشت که با قدرت گرفتن طالبان در خطر بودند، اما با اهمال هیئت میراث جهانی ثبت این پرونده بی‌نتیجه ماند و در اسفند ۱۳۷۹ طالبان آن دو تندیس را منهدم کردند.

پس از زلزلۀ ویرانگر بم در دی ۱۳۸۲ او بی‌درنگ به آنجا رفت و پس از ثبت منظر فرهنگی این شهر در فهرست میراث جهانی یونسکو، با جذب کمک‌های بین‌المللی پژوهش‌های باستان‌شناسی و حفاظتی گسترده‌ای را در این منطقه آغاز کرد.

حاصل یک‌دهه پژوهش‌ مستمر عدل در بم، حدود پنح‌هزار هکتار نقشه‌برداری دقیق هوایی از محوطه‌های پیشاتاریخی و تاریخی بیدَران و بَرَوات و دارزین در پیرامون ارگ بم بود. او با روش ابداعی آزمایش کاه‌های موجود در خشت‌های بم، تاریخ ساخت هر جزء بنا را با دقت زیاد به دست آورد و نشان داد که حصار شارستان بم در دورۀ یونانی‌مآبی (سدۀ سوم پیش از میلاد) و شا‌ه‌نشین ارگ بم چند دهه پیش از به قدرت رسیدن هخامنشیان ساخته‌ شده‌اند.

عدل در بم به مسئلۀ کشاورزی قدیم و ارتباط منابع آب و محوطه‌های تاریخی هم توجه کرد و با پژوهش‌‌های گسترده در نظام آب‌رسانی منطقه به این نتیجه رسید که قنات‌های بم از کهن‌ترین نمونه‌های ابداعی قنات در فلات ایران و جهان هستند.

او به شیوۀ همیشگی خود این پژوهش‌ها را غالباً با ارزیابی‌های کم‌هزینۀ محیطی پیش می‌برد و برای پیش‌گیری از تخریب، تا حد ممکن از حفاری پرهیز می‌کرد.

عدل پرونده‌های پاسارگاد، تخت‌سلیمان، آتشکدۀ آذرگُشنَسب، سلطانیه، کلیساهای ارامنۀ آذربایجان، و سازه‌های آبی شوشتر را نیز تنظیم کرد که همۀ آنها تا ۱۳۸۸ش در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدند. او در تنظیم پروندۀ ثبتی پاسارگاد از مشاورۀ علی‌رضا شاپور شهبازی بهره برد. برای تهیۀ پروندۀ ماسوله و میمند (کرمان) هم تلاش کرد.

در ۱۳۸۵ش کتاب موزۀ عکسخانۀ شهر (تهران: موزۀ عکسخانۀ شهر) را با مجموعه‌ای از عکس‌های تاریخی این گنجینه و ‌مقاله‌هایی از برخی پژوهشگران عکاسی، از جمله محمد ستاری و اسماعیل عباسی، منتشر کرد.

همچنین سرگرم تدوین پروندۀ ثبت جهانی شهر هرات افغانستان شد که در دورۀ زندگی‌اش به نتیجه نرسید. در بهار ۱۳۸۶ به افغانستان رفت و سه سال با همکاری متخصصان ایتالیایی و فرانسوی و افغانستانی به مرمت و استحکام‌بخشی مسجد نُه‌گنبد یا حاجی‌پیاده، بازمانده از سدۀ دوم در بلخ، پرداخت. او حاصل این تحقیقاتش را در مقاله‌ای فرانسوی در ۲۰۱۱ منتشر کرد.

عدل که در نیمۀ دوم دهۀ ۱۹۷۰/۱۳۵۰ش به عضویت «هیئت بین‌المللی تدوین تاریخ تمدن‌های آسیای میانه» در یونسکو درآمده و در ۲۰۰۳/۱۳۸۱ش رئیس این هیئت شده بود، از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۵/۱۳۷۵-۱۳۸۴ش انتشار شش مجلد از مجموعۀ تاریخ تمدن‌های آسیای میانه را سرپرستی کرد.

به پاس این خدمات در ۵ اکتبر ۲۰۰۹/۱۳ مهر ۱۳۸۸ نشان «پنج قارۀ» فرهنگ جهانی یونسکو را در مقر این سازمان در پاریس از کویچیرو ماتسورا[۳۰]، مدیر کل وقت یونسکو، دریافت کرد.

عدل پیش از آن نیز نشان برنز «مرکز تحقیقات علمی فرانسه» (۱۹۸۵)، نشان نقرۀ ارسطو (۱۹۹۶)، نشان ابن‌سینا (۲۰۰۳)، و نشان شصتمین سال تأسیس یونسکو (۲۰۰۵) را دریافت کرده‌ بود. او از ۲۰۰۹/۱۳۸۸ش نمایندۀ روابط بین‌الملل ایکوموس (شورای بین‌المللی بناها و محوطه‌ها)[۳۱] ایران شد.

در کنار این‌ها، او علاقه‌اش را به تاریخ با نوشتن مقالاتی چون «سه عباس‌میرزای نایب‌السلطنه» (۱۳۶۶ش) و «صاحب‌نسق، علی‌خان والی و سردار همایون والی» (۱۳۸۱ش) پی می‌گرفت. همچنین عضو هیئت تحریریۀ نشریۀ < استودیا ایرانیکا>[۳۲] بود. در سال‌های پایانی عمر، او علاوه بر رفت و آمد پیاپی به بم، کارشناسی و ارزیابی میراث تاریخی جهان ایرانی را در چهارچوب برنامۀ ایکوموس در مناطقی چون حیدرآباد هند و ازبکستان و تاجیکستان ادامه می‌داد.

همچنین پی‌گیر سندی دربارۀ شاهنامۀ بزرگ ایلخانی (دموت[۳۳]) در دانشگاه هاروارد بود. آخرین طرح پژوهشی‌ وی دربارۀ «مفاهیم و نمادهای رنگ در جهان ایرانی دوران اسلامی» بود که پس از مرگش، در ۲۰۱۶، به فرانسوی منتشر شد. شهریار عدل در ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ بر اثر ایست قلبی در پاریس درگذشت.

پیکرش به تهران انتقال یافت و پس از تلاش‌هایی ناکام برای خاک‌سپاری وی در محوطه‌ای تاریخی، در هشتم تیر همان سال در قطعۀ نام‌آوران بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

شهریار عدل از نخستین باستان‌شناسان ایرانی بود که ضرورت باستان‌شناسی علمی و تخصصی دوران اسلامی را درک کرد و خود به این عرصه گام نهاد. پیش از او باستان‌شناسانی چون محمدتقی مصطفوی و مهدی بهرامی هم به باستان‌شناسی دوران اسلامی پرداخته بودند، اما هیچ‌یک گسترۀ کار و دقت علمی عدل را نداشتند.

عدل از رسیدگی به میراث پیش از اسلام ایران نیز غفلت نمی‌کرد. او باستان‌شناسی را فراتر از حفاری در پی یافتن اشیاء کهن می‌دید و آن را راهی برای شناخت جوامع و سیر تحول فرهنگ‌های پیشین می‌دانست. عدل برای پرهیز از تخریب آثار، کاوش و حفاری را جز به ضرورت و صرفاً در مقیاس کوچک لازم نمی‌دانست و در عوض کار را با مطالعۀ اسناد و عکس‌ها و بررسی‌های کم‌هزینۀ محیطی پیش می‌برد.

شهریار عدل همواره بر ضرورت پژوهش در جهان فرهنگی و تاریخی ایران، به‌ویژه در هند و افغانستان و آسیای میانه، تأکید می‌کرد و از همین رو، ترجمۀ پژوهش‌های باستان‌شناسان روس را، به‌ویژه در قزاقستان و تاجیکستان، به‌سبب ارتباط مستقیم با میراث ایران ضروری می‌دانست.

در این زمینه، او منتقد رویکرد غرب‌گرا و مدافع شناخت فرهنگ و زبان‌های شرقی بود. همچنین او مطالعۀ همه‌جانبۀ همۀ دوره‌های تاریخی ایران را لازم می‌دید.

از سوی دیگر، عدل با پشتیبانی فیروز باقرزاده پیشگام ثبت آثار تاریخی ایران در فهرست میراث جهانی بود و بر همۀ ضوابط تاریخی و حقوقی و فنی تنظیم پرونده‌های ثبت تسلط داشت. او ثبت جهانی آثار را زمینه‌ساز توجه جهان به اهمیت مراقبت و حفاظت از آثار می‌دانست، چنان‌که در میانۀ جنگ ایران و عراق، اصابت موشک عراق به مسجد جامع اصفهان را در مصاحبه‌ای‌ با نشریۀ اینترنشنال هرالد تریبیون[۳۴] مطرح و با جلب توجه بین‌المللی، از تکرار این اقدامات پیش‌گیری کرد.

شهریار عدل تاریخ‌نگار معتبر عکاسی و فیلم‌برداری در ایران بود و همواره برای گردآوری مستندات این دو رشته و استفاده از آنها در شناخت بیشتر میراث تاریخی ایران تلاش می‌کرد. او گاه با شناسایی شخصیت‌های حاضر در فیلم‌های بازمانده از دورۀ قاجار، تاریخ حدودی فیلم‌برداری را تعیین می‌کرد.

عدل به‌سبب ارتباط با موز‌ها و بازارهای جهانی خرید و فروش آثار هنری ایران، از سرنوشت بسیاری از نمونه‌های نفیس هنرهای کتاب‌آرایی ایران آگاهی داشت و برای بازگرداندن آنها به کشور می‌کوشید. در تاریخ‌نگاری هنر، او به‌ویژه به نگارگری دورۀ صفویه و هند دورۀ بابریان توجه داشت.

از دیگر کارهای او نگارش چندین مدخل دربارۀ شهرها، اشخاص، اشیا، و فنون در دایرةالمعارف اسلام[۳۵] و دانشنامۀ ایرانیکا[۳۶] بود. شهریار عدل با وجود حدود شصت سال زندگی در فرانسه، هیچ‌گاه تابعیت این کشور را نپذیرفت.

منابع

علیرضا انیسی، «شهریار عدل و میراث ماندگارش»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

همو، «نگاهی کوتاه به زندگی شهریار عدل»، در عدل‌نامه: یادنامۀ دکتر شهریار عدل، تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، ۱۳۹۷ش؛

شهرام زارع، «پاره‌های باستان‌شناسی (۱۲): در سوگ استاد شهریار عدل»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

احسان شورابی، «به یاد شهریار باستان‌شناسی ایران»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

شهریار عدل، «از آخرین یادداشت‌های روزانۀ دکتر شهریار عدل»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴الف

همو، «پیشینه و چگونگی ثبت آثار جهانی ایران»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴ب

همو، «خورهه طلیعۀ کاوش علمی در ایران»، طاووس، ش۳-۴ (بهار و تابستان ۱۳۷۹)؛

همو، «داستان ثبت تخت‌جمشید، نقش‌جهان و چغازنبیل در یونسکو»، بخارا، ش۶۲ (خرداد ـ شهریور ۱۳۸۶)؛

همو، «زندگی‌نامۀ خودنوشت»، [گفتگوکننده مژده فامیلی]، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴ج

همو، «فیروز باقرزاده و تحول باستان‌شناسی ایران»، [گفتگوکننده شهرام زارع]، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴د

همو، «گفتگو با دکتر شهریار عدل»، [گفتگوکننده سهلعلی مددی]، بخارا، ش۲۶ (مرداد ۱۳۸۶)؛

همو، «ماجرای حراج کریستی و بازار آثار هنرمندان ایرانی»، [گفتگوکننده غزال صادقی]، بخارا، ش۶۶ (مرداد ـ شهریور ۱۳۸۷)؛

همو، «یک آذربایجانی در بلخ: شهریار عدل و کاوش در کهن‌ترین مسجد افغانستان»، [گفتگوکننده شهرام زارع]، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴هـ

محمدتقی عطایی، «یکشنبۀ غم‌انگیز &#۸۲۳۰;»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

محمد فدایی، «دقت و غیرت شهریار عدل»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

علیرضا قاسم‌خان، «غواص دریای تصاویر»، در عدل‌نامه، همان؛

سعید قطبی‌زاده، «کارنامۀ سینمایی شهریار عدل»، در عدل‌نامه، همان؛

رجبعلی لباف خانیکی، «شهریار عدل مسجد جامع زوزن را جاودانه کرد»،

علی موسوی، «کیمیای استاد»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

محمود موسوی، «به یاد شهریار عدل که چه زود از میان ما پر کشید»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

محمدنادر نصیری مقدم، «پروفسور شهریار عدل، شهریار دلها بود»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

«یادنامۀ شهریار عدل»، بخارا، ش۱۰۷ (مرداد ـ شهریور ۱۳۹۴)؛

Chahryar Adle, “Les artistes nommes Dust Muhammad au XVIe si&cle,” Studia Iranica, vol. ۲۲, no. ۲ (۱۹۹۳);

Mike Corfield, Arash Boostani & Junko Taniguchi, “Obituary: Dr Chahryar Adle, Conservation and Management of Archaeological Sites, vol. ۱۷, no.۳ (۲۰۱۵);

Nader Nasiri-Moghaddam & Yann Richard, “In Memoriam Chahryar Adle (۱۹۴۴‒۲۰۱۵): Scholar of Iranian History, Archaeology, and Fine Arts,” Iranian Studies, vol. ۵۰, Issue ۳ (۲۰۱۷);

Yves Porter, “From the &#۸۲۲۰;Theory of the Two Qalams&#۸۲۲۱; to the &#۸۲۲۰;Seven Principles of Painting&#۸۲۲۱;: Theory, Terminology, and Practice in Persian Classical Painting,” Muqarnas , vol. ۱۷ (۲۰۰۰).

پی‌نوشت

[۱]. Roman Ghirshman

[۲]. Maxime Siroux

[۳]. École des Beaux-Arts

[۴]. Ecole du Louvre

[۵]. André Parrot

[۶]. Jean-Paul Roux

[۷]. Ecole des Hautes Etudes

[۸]. Claude Cahen

[۹]. Louis Bazin

[۱۰]. Jean Aubin

[۱۱]. Institut national des langues et civilisations orientales (INALCO)

[۱۲]. cartographie

[۱۳]. Assadullah Souren Melikian-Chirvani

[۱۴]. Centre National de la Recherche Scientifique (CNRS)

[۱۵]. Art et société dans le monde iranien

[۱۶]. Institut Français de Recherche en Iran

[۱۷]. Basil William Robinson

[۱۸]. Marianna Shreve Simpson

[۱۹]. Sheila Blair

[۲۰]. Robert Hillenbrand

[۲۱]. Eugenio Galdieri

[۲۲]. photogrammetry

[۲۳]. Sesqui-Centennial International Exposition, Philadelphia

[۲۴]. daguerreotype

[۲۵]. Bernard Hourcade

[۲۶]. Téhéran Capitale bicentenaire

[۲۷]. Willem de Kooning

[۲۸]. Arthur Houghton

[۲۹]. Shalva Amiranashvili Museum of Fine Arts

[۳۰]. Kōichirō Matsuura

[۳۱]. International Council on Monuments and Sites (ICOMOS)

[۳۲]. Studia Iranica

[۳۳]. Demotte

[۳۴]. International Herald Tribune

[۳۵]. The Encyclopaedia of Islam

[۳۶]. Encyclopædia Iranica

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *