بازگردانی میراث فرهنگی

بازگردانی داوطلبانۀ اشیاء فرهنگی به وطن[۱] یکی از مباحث داغ و جدی موزه‌پژوهی است که ابعاد گستردۀ حقوقی و اخلاقی‌اش آن را تبدیل به یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل روز برای فعالان حوزه‌های مختلف فرهنگی در دنیا کرده است.
پویش بازگردانی اشیاء به وطن بر این باور بنا شده که بخش بزرگی از اشیاء موجود در موزه‌های اروپا و آمریکای شمالی از طرق نامشروع و غیراخلاقی نظیر غارت و قاچاق و کاوش‌های غیرمجاز به این مجموعه‌ها راه یافته‌اند. حال وقت آن است که موزه‌ها این اشیاء را به وطنشان بازگردانند.
برخی از فعالان این حوزه معتقدند که حتی در بسیاری از موارد که شیئی از کشور مبدا خریده شده است، سلسله‌مراتب قدرت حاکم بر رابطۀ میان فروشنده و خریدار این داد و ستدهای اشیاء فرهنگی را از درجۀ اعتبار ساقط می‌کند
[۲].

استعمار زدایی موزه ها

طرفداران بازگردانی اشیاء و میراث فرهنگی که یکی از پایه‌های مهم «استعمارزدایی»[۳] از موزه‌ها به شمار می‌رود، جداسازی آثار از بافت فرهنگی و تبدیلشان به اشیاء موزه‌ای برای مخاطب غربی را نوعی خشونت عریان فرهنگی می‌دانند.

غارت اشیاء و میراث فرهنگی ملت شکست‌خورده و انتقال آن‌ها به کشور پیروز، رسمی رایج در جنگ‌ها از دورۀ باستان بوده است. این رسم از اواخر قرن هجدهم با لشکرکشی‌های ناپلئون بناپارت افزایش یافت و در دوران استعمار به اوج رسید.

اگرچه دوران استعمار اروپایی ظاهراً با پایان جنگ جهانی دوم به انتها رسید، استعمار میراث فرهنگی همچنان در بطن توسعه‌طلبی و امپریالیسم جاری است. بسیاری از موزه‌ها میراث‌دار و تداوم‌بخش این تاریخ هستند.

برای مثال، موزۀ بریتانیا از جمله موزه‌هایی است که تصور می‌شود قریب به ۹۹ درصد اشیا و آثارش از طرق مختلف اعمال نفوذ استعماری به دست آمده باشند. به همین سبب بسیار زیر بار انتقاد و فشار قرار گرفته است[۴].

موانع حقوقی بازگردانی آثار فرهنگی

هدف از بازگردانی داوطلبانۀ اشیاء به وطنشان برقراری عدالت فرهنگی و جبران خسارات ناشی از استعمارگری فرهنگی است. جداسازی اشیاء از بافت فرهنگی‌شان، در درجۀ نخست اشیاء را از دسترس صاحبان بومی آن فرهنگ خارج می‌کند. همچنین مالکیت این میراث فرهنگی را به افراد و نهادهایی می‌سپارد که اساساً رابطه‌ای مبنی بر نابرابری با متسعمرات خود دارند.

در نتیجۀ این سلسله مراتب قدرت حاکم بر روابط و قطع ارتباط با بستر تاریخی و فرهنگی، شیوۀ نمایش اشیاء در موزه‌ها و مجموعه‌ها به گونه‌ای بوده که برانگیزانندۀ خوانش‌های ذات‌گرایانه و شرق‌شناسانه بوده و موجودیت اشیاء را از پدیده‌های فرهنگی تاریخ‌ساز به اشیاء موزه‌ای متناسب با خوش‌آمد مخاطبان غربی تقلیل داده است.

باوجود فشار فعالان فرهنگی برای استعمارزدایی از موزه‌ها، بازگرداندن اشیاء به کشورها با موانع حقوقی متنوعی روبه‌روست. مهم‌ترین این موانع انتقال مالکیت شئ است.

بسیاری از موزه‌ها و مجموعه دارهای خصوصی ادعا می‌کنند که چنین اشیائی در دورانی به مجموعه‌های آن‌ها راه یافته‌اند که کشور مبدأ بخشی از خاک کشور مقصد محسوب می‌شده است.

دیگر اینکه در زمان تصاحب این آثار، بسیاری از دولت ـ ملت‌ها به شکل امروزی‌شان وجود نداشتند و این خطر وجود دارد که کشورها از میراث فرهنگی متعلق به تمدن بشری استفاده‌های ملی‌گرایانه کنند[۵].

عدم آمادگی کشور مبدا در پذیرش میراث فرهنگی

ادعای دیگری، که به ویژه در بازگردانی این میراث ارزشمند به کشورهای اسلامی بدان استناد می‌شود، مربوط می‌شود به مشکلاتی که برای پذیرش آثار فرهنگی در کشورهای مبدا وجود دارد[۶]. این موارد عبارتند از:

  • وجود نا امنی
  • فراهم نبودن زیرساخت
  • عدم وجود بستر فرهنگی مناسب

این در حالی است که فعالان فرهنگی، قریب به اتفاق برنامه‌های به‌ثمرنشستۀ بازگردانی اشیاء را بسیار موفق ارزیابی می‌کنند و بر این باورند که فراهم کردن زیرساخت‌های لازم و آموزش نیروهای متخصص در کشور مبدأ از جمله وظایف موزه‌ها و مجموعه‌داران غربی است[۷].

یکی از عظیم‌ترین برنامه‌های در جریان، برای بازگردانی داوطلبانۀ اشیا فرهنگی، اقدام دولت بلژیک در فراهم کردن زیرساخت‌های مورد نیاز و به دنبال آن بازگردانی قریب به ۸۴۰۰۰ شئ به‌دست‌آمده از کنگو در دوران استعمار این کشور است[۸].

سرگذشت مجموعه‌های تاریخی روایتگر رویکردها و مواجهه‌های فرهنگی با دیگری و از موضوعات مهم در حوزۀ موزه‌پژوهی است. در بازگردانی اشیاء به وطن، درمی‌یابیم که اشیاء و مجموعه‌های تاریخی بازماندگانی از سرزمین مردگان نیستند بلکه زنده‌اند و همواره در فرایند استحالۀ معنایی و پذیرش خوانش‌های نو قرار دارند.

منابعی برای مطالعه بیشتر

برای مطالعه دربارۀ ابعاد حقوقی و اخلاقی بازگردانی داوطلبانۀ اشیاء به پیوندهای زیر مراجعه کنید:

تاکنون عمدۀ آثاری که درخواست‌های عمومی برای بازگردانی‌شان وجود داشته، آثار تمدن‌های باستانی بوده است. در دهۀ اخیر برخی کشورها شروع به پیگیری بازگردانی آثار دوران اسلامی کرده‌اند که این کشمکش، به زبان انگلیسی، نمونه‌ای از آن است:

To Repatriate or Not to Repatriate

  • درخواست بازگردانی اشیاء برنزی تمدن بنین از مجموعۀ موزۀ بریتانیا به کشور نیجریه

این درخواست نیز، یکی دیگر از مناقشه‌برانگیزترین پرونده‌های بازگردانی اشیا و میراث فرهنگی به شمار می‌رود که متن انگلیسی آن را می‌توانید مطالعه کنید:

Benin Bronzes

پی‌نوشت

[۱]. Repatriation of cultural properties

[۲]. Björnberg, Karin Edvardsson. “Historic Injustices and the Moral Case for Cultural Repatriation.” Ethical Theory and Moral Practice ۱۸, no. ۳ (۲۰۱۵): ۴۶۱–۷۴.

[۳]. decolonization

[۴]. Most Disputed Objects at the British Museum

[۵]. Roodt, Christa. “Restitution of Art and Cultural Objects and Its Limits.” The Comparative and International Law Journal of Southern Africa ۴۶, no. ۳ (۲۰۱۳): ۲۸۶–۳۰۷.

[۶]. The recent repatriation of artifacts to Iraq

[۷]. Björnberg, Karin Edvardsson. “Historic Injustices and the Moral Case for Cultural Repatriation.” Ethical Theory and Moral Practice ۱۸, no. ۳ (۲۰۱۵): ۴۶۱–۷۴.

[۸]. Belgium plans to hand back colonial loot to DR Congo

و

Congo restitution Belgium

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *